گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگیام، غیر زمستان خبری نیست
***
در زندگیام، بعد تو و خاطره هایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست
***
انگار نه انگار دل شهر گرفته ست
از بارش بیوقفهی باران خبری نیست
***
ای کاش کسی بود که میگفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست
***
از روز به هم ریختن رابطهی ما
از خالهزنک بازی تهران خبری نیست
***
گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست
***
در آتش نمرود تو میسوزم و افسوس
از معجزهی باغ و گلستان خبری نیست
***
در فال غریبانهی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست
***
گفتی چه خبر؟
گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوریات ای عشق، به قرآن خبری نیست
امید صباغ نو